خاطرات «سیطره» تکاندهندهاند/ادبیات جنگ ثروت ملی است
تاریخ انتشار: ۲۹ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۲۳۵۰۳
به گزارش خبرنگار مهر، آئین رونمایی از کتاب «سیطره» خاطرات هفتسال نفوذ «نادر کیانی» از نیروهای انقلابی ایران بهقلب گروهک کومُله، عصر امروز چهارشنبه ۲۹ شهریور با حضور حجتالاسلام سید اسماعیل خطیب وزیر اطلاعات، کیانوش گلزار راغب نویسنده کتاب، مرتضی سرهنگی موسس دفتر ادبیات و هنر مقاومت، علی اکبر شیروانی مدیرعامل انتشارات سوره مهر در سالن مهر حوزه هنری برگزار شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
علیاکبر شیروانی مدیرعامل انتشارات سوره مهر گفت: جناب آقای قمی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی قرار بود در این جلسه حاضر باشند، اما بیماری برای ایشان حادث شد و متأسفانه امکان حضورشان فراهم نشد.
وی افزود: دو روایت درخصوص اهمیت کار امنیتی وجود دارد که پایه و مبنای ما برای پرداختن به کتابهای امنیتی است. این روایتها مربوط به جنگهای دوران اسلام است که پیامبر (ص) و امام علی (ع) از یاران میخواهند که تغییر لباسی بدهند و روایت دیگری از دشمن داشته باشند. این روایتها به ما ثابت میکنند کار درباره مسائل امنیتی مهم است و ضرورت دارد. هرچند هیچکس منکر نیست که باید با مدلهای جدید و تکنولوژیهای جدید به کار امنیتی پرداخت.
مدیرعامل انتشارات سوره مهر گفت: امروزه نمیتوان از کسی خواهش کرد با لباس مبدل وارد فضایی شود و اطلاعات جمعآوری کند بلکه متخصصین وارد کار فضای مجازی میشوند و از ظرفیتهای جدید استفاده میکنند. از طرفی در بیان معصومین داریم که میفرمایند بروید و روایت کنید. این کلمه روایت با قصه و داستان هم همپوشانی دارد. هم اینکه قدرت ما را به دیگران نمایش میدهد و هم در ضرورت انتشار کتابهایی مثل سیطره شکی نیست.
وی افزود: نکتهای که سیطره را متمایز میکند این است که حاصل همکاری دو مرکز کاملاً تخصصی است. از طرفی حوزه هنری از ابتدای انقلاب پشت کاری آمده تا به طور تخصصی در حوزه کتاب و ادبیات و رمان کار میکند.
شیروانی گفت: ابتدا از جناب سرهنگی پیر و مرشد ما بهخاطر کاری که شروع کردهاند، تشکر میکنم. او تأکید داشت این اتفاقات نوشته شود؛ تکنیکهای روایی نوشته شده و با تکنیک نوشتاری کتابهای چند سال پیش متفاوت است. همچنین از کیانوش گلزار راغب نویسنده کتاب نیز قدردانی میکنیم. راهی که نویسندهها به دلایل مختلف ادامه راه نمیدهند. ماندن در این مسیر در رشد این ادبیات مفید است.
* سیطره با تلاش حوزه هنری خلق شد
در ادامه گلزار راغب نویسنده کتاب سیطره گفت: اگر لطف و همراهی عزیزان در حوزه هنری نبود شاید امروز سیطره را نداشتیم. اینکه امروز ما سیطره را داریم، از خوشبختی ما است. من یک هفته در یک روستا اسیر کومله بودم و برادرم هم به دست همین گروهکها بهشهادت رسید و بسیار دیگری بهشهادت رسیدند و هنوز جنازهها پیدا نشده است.
وی افزود: نوشتن این کتاب را وظیفه خودم دانستم که کمی روشنگری کردهام. اینکه از زاویه هنر و ادبیات قدمی برای امنیت کشورمان باز کردهاند، تشکر میکنم. ما معمولاً گروهها را از بیرون میبینیم که با شعار جناب سعی میکنند جوانان را به سمت خودشان بکشند.
راغب گفت: نادر کیانی برای ورود به دل کومله دست به کاری بزرگ زده و حاصل این تلاسها و دوستان ایشان این فرصت را به ما داده تا در آسایش و امنیت زندگی کنیم. از تمام رسانهها برای معرفی این کتابها که بازوی ما بودند، تشکر میکنم که باعث شدند این کتابها دیده و خوانده شوند.
* اینخاطرات تکاندهندهاند
در ادامه اینمراسم مرتضی سرهنگی ضمن تبریک انتشار کتاب سیطره گفت: حدود ۱۱ سال پیش یک روز حدود ساعت ۴ بعدظهر یک متن به من رسید. آن را خواندم و وقتی سرم را بلند کردم ساعت ۱۱ شب بود و دیدم این کتاب چه دنیایی دارد. ۱۱ شب تلفن گلزار را پیدا کردم ؛ اولین کتاب گلزار راغب شنام بود. به او گفتم فردا بیایید همدیگر را ببنیم. گفتم این دنیایی که شما از اسارت ترسیم کردهاید برای ما ناشناخته است و باید ما آن را بشناسیم. این چنین دنیاهایی دست به دست میدهند تا به ما نشان دهند این چراغ که با سرمان روشن است، برای ما چند درآمده است.
وی افزود: من از گلزار خواهش کردم به خاطرات کومله متمرکز شوند. یکی از کسانی که در دست کومله اسیر بوده است دختری اهل رشت بود. او به راوی کتاب ما میگوید اگر روزی آزاد شدی به پدر من بگو دخترت را آزاد کن؛ چراکه به من دستدرازی میکنند و وقتی اعتراض میکنیم به ما می گویند اینجا هرکسی وظیفهای دارد و وظیفه تو تامین جنسی نیروها است. اینخاطرات تکاندهنده هستندو برای ما تکان دهنده است که بدانیم دشمنهای ما چه کسانی هستند. گلزار راغب به عهد خودش وفا کرد و خوش قولی کرد و این وقتی شیرین تر میشود که مجموعههای امنیتی به انتشار چنینکتابهایی یاری برسانند.
سرهنگی ادبیات جنگ را ثروت ملی دانست و گفت: این کتاب و خاطرات وقتی پرثمرتر است که در کنار ادبیات جنگ که ادبیاتی ملی است، انرژی فداکاری نظامی میدهد و به فداکاری اجتماعی تبدیل میشود و در نهایت این فداکاری اجتماعی بیشتر می شود. امیدواریم این کتاب مقدمهای باشد تا ما به این پروندهها برسیم و کتابهای بهتر و بیشتری منتشر کنیم.
کد خبر 5890625 زینب رازدشت تازکندمنبع: مهر
کلیدواژه: حوزه هنری مرتضی سرهنگی علی اکبر شیروانی انتشارات سوره مهر کیانوش گلزار راغب کتاب سیطره سازمان تبلیغات اسلامی کتاب و کتابخوانی معرفی کتاب هفته دفاع مقدس دفاع مقدس انتشارات سوره مهر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان انقلاب اسلامی ایران ترجمه نشر 27 بعثت نهاد کتابخانه های عمومی کشور موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران حوزه هنری نقد کتاب ادبیات داستانی تکان دهنده گلزار راغب حوزه هنری کتاب ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۲۳۵۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کتابهایی که اگر فیلم شوند، پرفروش میشوند
گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، مهناز سعیدحسینی- مریم قربان زاده نویسنده شناخته شدهای در کشور ما است که عموماً او را با کتاب «خاتون» و «قوماندان» که توجه و تقریظ رهبر انقلاب را به دنبال داشت، میشناسند، اما این نویسنده صاحب سبک کتابهای متعدد و قابل توجهی در حوزه ادبیات دفاع مقدس با تمرکز ویژه بر روی نقش بانوان دارد که نه تنها هم قد و قواره خاتون و قوماندان هستند، بلکه حتی میتوان این کتابها و ویژه حوض شربت این نویسنده را یک سر و گردن بلندتر هم دانست. با این بانوی نویسنده گپ و گفتی درباره ادبیات دفاع مقدس و نقش زنان در این ادبیات داشتیم که با هم در ادامه میخوانیم:
خانم قربان زاده! از نظر شما اهمیت پرداختن به شخصیت مادران و همسران شهدا یا جانبازان چیست؟ این پرداخت چه کمکی میتواند به وضعیت امروز ما در حوزه زنان بکند؟
ما در جامعه و به خصوص در مورد نوجوانها نیاز به الگو داریم. از این منظر خواندن از موفقیتها و توفیقات افراد حتماً اثرگذار خواهد بود و به تغییر دیدگاه خیلی از خانمهایی که مشکلات و مسائل زندگی شان تقریباً شبیه آنها است، کمک میکند. کلاً قصه گویی ما ایرانیها سر همین ماجرا است. از کودکی دنبال این مسئله بودیم که ببینیم آن شخص چطور مشکلش را حل کرد و در آن افسانه چه اتفاقی افتاد و برای آن اسطوره چه مسئلهای پیشآمد و بعد بعد به خودمان بگوییم پس تو هم میتوانی همان راه را بروی و موفق شوی.
الگویی برای زنان امروز
زن امروز جامعه ما یک مقدار سردرگم شده است. نمیداند که دقیقاً از خودش چه میخواهد. دلش میخواهد یک مادر خیلی خوب و کامل باشد، دلش میخواهد تحصیل کرده در مدارج عالی باشد، دلش میخواهد یک مانکن باشد ... نمیداند چه میخواهد و به همین دلیل هر دری را میزند تا ببیند کدام یک از این جنبهها میتواند او را به آرامش برساند. دیدن الگوها و شنیدن زندگی آنها از این جهت که این راه را نشان میدهد و الگویی میشود تا به راه دیگری هم فکر کرد و طور دیگری هم نگاه کرد، اهمیت دارد.
کیفیت کتابهای منتشر شده در این زمینه چگونه است؟
آن چنان نیست که انتظار میرود و لایق این حوزه است. علی رغم تنوعی که به لحاظ موضوعات و افراد و سوژهها و زندگیهایی که بازتاب داده میشود، کتابها خیلی متنوع نیستند؛ یعنی انگار روی یک سیر خط زمانی پیش میروند. هرچند همه آنها یک جاهایی باهم دیگر فرق میکنند اما در نهایت یک زندگی شبیه زندگی یکی دیگر شد. گرچه سبک زندگی آدمهایی که در این مسیر هستند تا حدودی شبیه هم هست، اما این شباهت یک وقتهایی باعث شده که خواننده را نتواند قانع برای خواندن کتاب جدید کند. تعجیلی هم که ناشرها دارند برای کتابهای این سبکی که به فلان مراسم و به فلان تاریخ برسد و در کنارش عدم همکاری خانوادهها باعث میشود نویسنده فراغ بال نداشته باشد و نتواند ان چنان که دلش میخواهد بنویسد همین منجر میشود به کتابسازی.
حجم کار زیاد است و همه دلشان میخواهد در این حوزه باشند و برای خودشان کلی تکلیف و وظیفه تعیین کردهاند، اما به لحاظ کیفیت آنچه که باید باشد نیست. ضعف ادبی و قدرت مانور ادبیات، به لحاظ تاریخی و نگاه جدید و خلاقی که نویسنده باید داشته باشد بر فقر آثار می افزاید و همینها دست به دست هم میدهد که این کارهای ضعیف بر کارهای قوی غلبه کند و کارهای قوی چوب کارهای ضعیف را بخورد.
ضربه به ادبیات پایداری و کتابهایی که طعم و نمک ندارند
این کتاب سازیها چه آسیبی میزنند و در مقابل چه کار باید کرد؟
دلم میخواهد به نهادها و ارگانهای مسئول بگوییم که کاری نکنند! حداقل در حوزهی ادبیات و بحثهای رسانهای کاری نکنند. ما بیشترین ضربه را از همین نهادها و ارگانها و سازمانهایی خوردیم که دلشان میخواست بیلان کاری پر کنند و زودتر طرحها را به تولید برسانند و کتابها را منتشر کنند و لیست بدهند و جدول پر کنند. علی الخصوص بسیاری از اینها نگاه ادبی به کتابها ندارند؛ نگاه اعتقادی دارند و آن احساس تکلیف_ که حتماً محترم و مقدس است_ باعث ورود آنها شده اما بیشتر آسیب میزنند. چقدر از ادبای کشور و اهل پژوهش و ادبیات، در مصادر تولید کتابهای حوزه دفاع مقدس هستند؟ چقدر رستههای نظامی یا دولتی در مناصب تولید این آثارند؟ در این شکل دیگر آن شانیتی که کار ادبی باید داشته باشد و در ادبیات پایداری خودش را نشان بدهد، ندارد. چون آن ارگان و نهاد و موسسه دنبال این هستند که زودتر کتابش دربیاید و بعد بتواند آن را بگذارد روی میز و جلو بقیهی نهادها و ارگانها بگوید مثلاً من این کتاب را چاپ کردم و این سوژه ما بوده و مسائل این چنینی...
این کارها به ادبیات پایداری آسیب زده است. بسیاری از این کتابها خشک و بیروح هستند و طعم و نمک ندارند.
نظرتان درباره جایزهها چیست؟
جایزهها با هدف رشد و شناسایی و تشویق نویسندههاست اما عملاً جایزهها برای کتابهای سفارشی خود نهادهای سفارش دهنده است. وقتی خودشان کتاب مینویسند، خودشان تقدیر و خودشان چاپ میکنند باید خودشان هم کتاب را بخوانند!
این قسمت ماجرا آزار دهنده است و کار برای نویسندههایی که بخواهند مستقل کار کنند و زیر بلیت کسی نباشند، سخت است و نامشان در لیست کاندیداهای جوایز قرار نمیگیرد.
اعتبار جوایز به آثاری است که بر میگزینند. انتخاب آثار ضعیف به صرف این که سفارش دهنده یا ناشر یا داوران دستی در تولید آن داشتهاند، ضربه زدن به اعتبار جوایز ادبی است و نویسندگان اصیل ترجیح میدهند اصلاً در چنین جوایزی شرکت نکنند.
یعنی شما معتقد هستید برای تولید آثار بهتر و بیشتر در حوزه دفاع مقدس به حمایت نهادها و ارگانها هیچ نیازی نیست؟
این حمایتها و احساس تکلیفهای نادرست باعث شده ما با لشکری از آدمها مواجه باشیم که توهم نویسندگی دارند. فضا آن قدر بیدر و پیکر شده که همه دل شان برای شهدا میسوزد و احساس میکنند باید قلم دست بگیرد و بنویسد. اما این افراد ادبیات را نمیشناسند و با شرکت در چند کلاس و دوره فکر میکنند نویسنده شدهاند. نویسندهای که رمان نخوانده و ادبیات و سبکها و اصلاً جریانات ادبی را نمیشناسد، چطور میتواند نویسندگی کند؟ به صرف اینکه قلم خوبی دارد؟
قلمهایی که نیاز به رشد دارند
این قلم قابل احترام است اما همان قلم نیاز به رشد و پرورش دارد. با چهار تا کارگاه و کلاس نویسندگی که آدم نویسنده نمیشود. اما این اتفاق دارد میافتد و کرور کرور از این مدل آدمها میآیند و کتاب مینویسند. هر چند با همان کتاب اول _متاسفانه بگوییم یا خوشبختانه _خلع سلاح میشوند و دیگر اقبالی به سمتشان پیدا نمیشود. این درد هم دامنگیر افراد است و هم دامنگیر ادبیات. یک بار یکی از ناشران از من خواست تا بر کار نویسندگانشان نظارت کنم. یکی از شروط من برای این کار این بود که این نویسندهها صد رمان برتر دنیا را خوانده باشند و لیست رمانهای خوانده شدهشان را به من بدهند. اما آن ناشر خندید و گفت شما خیلی توقعتان بالا است!
طبیعی است وقتی اینطور به ادبیات نگاه میکنند نباید منتظر کتابهای مانا و تأثیر گذار باشیم.
مساله مهم دیگر اینکه با وجود کتابهای ضعیف و سطحی، ما کتاب خوب در حوزه دفاع مقدس کم نداریم، چرا از این کتابها به اندازه کافی اقتباس نشده است و ما فیلم خوب دفاع مقدسی هم کم داریم؟
این را باید از کارگردانها و سینماگران و تهیه کنندهها بپرسید. سرمایه گذاری در این گونه موضوعات توجیه پذیر است و میتوانند سرمایهشان را برگردانند. مردم ادبیات پایداری را دوست دارند و از فیلمهایی که ساخته میشود استقبال میکنند.
چه طور میتوان یک زنجیره کامل از کتاب تا اثر هنری مثل تئاتر، فیلم، مستند، انمیشن و در کشور ایجاد کرد؟
سینمای ما هنوز نفهمیده که اصالت با متن و با کتاب است. همان طور که بازیگر نمیداند اصالت با کارگردان است و کارگردان از او مهمتر است. کتابهای خوب دفاع مقدس کارهای آمادهای هستند. علی الخصوص کارهایی که مربوط باشد به زندگی همسران شهداست، صحنههای نظامی و هزینه بردار هم ندارد که خرجش بالا باشد. سوژه این کتابها هم مورد نیاز جامعه است. اینکه در سالهای پس از پیروزی انقلاب سراغ این سوژهها نرفتند واقعاً برای من هم جای سؤال دارد. یک بخشاش شاید بحث همین رسانهها و مطبوعات و تلویزیون است که این نیاز را منتقل و این بستر را فراهم نکردهاند تا گفتوگویی بین نویسنده و فیلمنامهنویس یا تهیهکننده اتفاق بیافتد و نویسنده بتواند تهیهکننده و کارگردان را مجاب کند که آنچه نوشته است ارزش فیلم ساختن را دارد. گفتوگویی بین این دو گروه برقرار نمیشود.
به هر حال برای بسیاری از کارگردانها و تهیه کنندهها اقتصاد خیلی مهم هست و بالاخره بحث اقتصاد سینما چیزی نیست که آدم بتواند از آن بگذرد یا حتی بخواهد زیر سوالش ببرد اما بعضی از کارها و کتابهای دفاع مقدس آن قدر خوب هستند که اگر ساخته شوند بازخورد خوبی خواهد داشت و مطمئناً تهیه کنندگان میتوانند به بازگشت سرمایه خودشان مطمئن باشند. چه بسا که بیش از بازگشت سرمایه هم برایشان داشته باشد؛ چیزی که تا الان تجربه نشان داده فیلمهای خانوادگی طیب و طاهر با دیالوگهای خلاقانه و با صحنه پردازیهای فکر شده توانستهاند مردم را به تماشای خودشان بکشانند و موفق شوند.
انتهای پیام/